کد مطلب:34571
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:16
عقايد آرياييها بعد از زردشت دچار چه تحولاتي شد؟
احدي از مورخان و محققان انكار ندارد كه عقايد آريايي در ادوار بعدي و مخصوصاً در دورة ساسانيان به پستي و انحطاط گراييد. جنبة زيبا و عالي تعليمات زردشت تبديل شد به افكاري زشت و پست؛ هزاران خرافه و پيرايه در دورة ساسانيان به كيش زردشت بستند. در اين جهت احدي اختلاف ندارد و همه معترفند.
دومزيل ، ايرانشناس معروف، تحت عنوان «رفرم زردشت» ميگويد:
«براستي كه افكار و تعاليم زردشت بسيار پيشرو و شجاعانه بوده است، ولي پس از درگذشت وي آنچه كه امروز به نام آيين زردشتي ناميده ميشود به سرنوشت اديان و مذاهب ديگر گرفتار آمده. سادهتر بگوييم: تعاليم استاد تحت تأثير سنن جاري و احتياجات زندگي و تمايلات مؤمنين تغيير صورت داد، نوعي از شرك جاي «توحيد» را گرفت و ملائكة مقربين با خداي بزرگ كوس همطرازي زدند، ذبح و قرباني با مراسم شگفتآوري پاي به عرصه نهاده و اخلاقيات جاي خود را به بررسي امور وجداني بازگذاشت.» (تمدن ايراني، ترجمة دكتر بهنام/ 144.)
پ.ژ. دومناشه ميگويد:
«با وجود اصلاحات اساسي زردشت، مجدداً مذهب افسانهآميز قديم پديدار شد و حتي زردشت را نيز از خود دانست و «گاتها» را به تشريفات مربوط به «هئومه» كه با آن مغايرت داشت ضميمه نمود. به اين طريق خداوند بزرگ اهورامزدا با معصومين جاويدان و خداياني كه دين مزدا آنها را به كنار رانده بود همرديف گرديد.» (تاريخ تمدن ايراني ، به قلم جمعي از خاورشناسان ، ترجمه جواد ، محيي/ 94)
پورداود و دكتر معين نيز اعتراف دارند كه اوستاي عهد ساساني با اوستاي اصلي فرق فاحش دارد و اوستاي ساساني تعليمات خرافاتي قبل از زردشت را تجديد نموده است؛ مدعي هستند كه:
«آيين حقيقي و اصلي زرتشت را بايد از گاتاها جست، چه بعدها به مرور تصرفاتي در آن كردند و بخصوص آيين زردشتي دورة ساساني از مبدأ خود بسيار دور گرديد.» (مزديسنا و ادب پارسي، ص 198.)
گاتها كه مورد استناد پورداود و دكتر معين است، قسمتي از يسناست و يسنا يك جزء از پنج جزء اوستاي ساساني است. گاتاها از لحاظ تاريخي و انتساب به زردشت معتبرترين قسمتهاي اوستاست. قرائن زيادي در دست محققان است كه همه يا قسمتي از گاتها كه به صورت شعر و مناجات ادا شده، سرودة خود زردشت است و هم معقولترين همة آنهاست؛ خرافاتي كه در ساير قسمتها ديده ميشود در آنجا نيست يا كمتر است و احياناً ضد آنهاست. كساني كه زردشت را موحد ميدانند، به مندرجات گاتاها استناد ميكنند و ساير قسمتهاي اوستا را الحاقي ميدانند.
به هر حال در اين جهت شكي نيست كه دين زرتشت در دورههاي بعد خصوصاً دورة ساساني ، چه از نظر اصول عقايد و چه از نظر احكام و مقررات به پستي گراييده است. چه دليلي بهتر از اين كه «اهورامزدا» در دورههاي بعد شكل و شمايل پيدا كرده و مجسمهاش همه جا ديده ميشود.
زردشت آنچنانكه به او نسبت ميدهند به مفهوم خداي مجرد پي برده بوده است، لهذا آنجا كه از قرباني نهي ميكند ميگويد «خدا جسم نيست كه احتياج به غذا داشته باشد».
ولي خدا در دورة ساساني رسماً داراي شكل و شمايل و ريش و عصا و رداست. نقشهايي كه از دورة ساساني در نقش رجب و نقش رستم و طاق بستان مانده و در آن نقشها اهورامزدا تاج سلطنت را به اردشير يا شاهپور يا خسرو عطا ميكند، نشان ميدهد كه چگونه موبدان ساساني از اهورامزدا كه در انديشة زردشت تجرد يافته بود بتي ساختهاند.
مجموعه آثار شهيد مطهري ج14 ـ خدمات متقابل اسلام و ايران صفحه: 192
شهيد مطهري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.